تصنیف در دستگاه سه گاه
مرا درمان درد امكان ندارد كه درد عشق تو درمان ندارد فرو گیرد جهان خورشید رویت اگر روی تواش پنهان ندارد سر زلف تو چون گیرم كه بی تو غمم چون زلف تو پایان ندارد دلم در درد عشق تو چنان است كه ...