تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
سر به زانوی غم از غمش نهادم شمع رو به بادم تا سحر نمانم من اسیر و تنها در دام نگاهش زد به جانم آتش چشم من به راهش داد از بی وفایی فریاد از جدایی ماه من كجایی از نگاه مستت یك سبو گرفتم تا ...