تصنیف افشاری، ۲۴/۱۲/۱۳۸۴
برگها همه زبان یاد تو راز سبز وعده ی معاد تو عاشق تو بیقرار دیدنت می زند به آتشم شنیدنت در هوای تو پرنده می شوم با غمت دوباره زنده می شوم تا همیشه یاد تو پناه من كاش تا تو می رسید آه ...