ترانه اركسترال
وقتی از شهر به پرواز در آمد تن تو دست در گردنم انداخت غم رفتن تو پشت هر پنجره یك بغض به یادت گل كرد زنده شد در دل شب خاطره ی روشن تو تا شفاعتگر چشمان سیاهم باشی سالها سوخته ام سالها سوخته ام ...