«حمید» بعد از سربازی تصمیم دارد برای كار به نمایشگاه ماشین «دایی منصور» برود، ولی پدرش مخالف است. حمید در حین كار متوجه میشود فردی به نام «فرامرزی» كه از مشتریان دائم نمایشگاه است، در كارهای خلاف دست دارد؛ اما داییاش ....
«حمید» بعد از سربازی تصمیم دارد برای كار به نمایشگاه ماشین «دایی منصور» برود، ولی پدرش مخالف است. با این حال او به نزد دایی اش رفته و به كار مشغول میشود. مادرش معتقد است كه او در سربازی طمعكار شده ...