«میلاد» و پدرش یك چاپخانه دارند. پدر میلاد نگران تعهد میلاد به مشتریان است و نیز چكی كه چند روز دیگر موعدش فرا میرسد؛ اما میلاد موفق میشود با گرفتن یك سفارش جدید حساب جاری را پُر و پدرش را خوشحال كند.
«میلاد» و پدرش یك چاپخانه دارند. پدر میلاد نگران تعهد میلاد به مشتریان است و او را نصیحت میكند كه كارها را درست انجام دهد. آنها از یك مشتری به نام «براتیان» سفارشی داشتهاند و همه كارهایش را بدون ...