«اباسعد» و شریكش قصد دارند با كاروانی كه عازم بلخ است، راهی شوند و تجارتی پرسود انجام دهند. پسر شریكش كه در حجره اباسعد دو كیسه پول دیده، پدرش را درباره دارایی اباسعد دچار شك و تردید میكند؛ سرانجام معلوم میشود كه پسرك دچار دوبینی است.
«اباسعد» و شریكش قصد دارند از بازار زرگران، فیروزه و یاقوت و زمرد را به بهای مناسب بخرند و با فروش آنها تجارتی پرسود انجام دهند. آنها قصد دارند با كاروانی كه عازم بلخ است، راهی شوند و با باری از ...