«هاشم» كه از قاچاقچیهای قدیم زابل است، ده سالی است كه دیگر قاچاق نمیكند و به كار زراعت مشغول است. اما مجبور شده به خاطر پول عمل قلب همسرش مخفیانه قاچاق كند. او پشیمان میشود و مواد مخدر را دور ریخته و قاچاقچیان را به پلیس لو میدهد.
«عماد» و پسرش «شهرام» از «هاشم» كه پنجاه و هفت ساله و از قاچاقچیهای قدیم زابل است، خواستهاند تا باری را برایشان قاچاق كند. هاشم ده سالی است دیگر قاچاق نمیكند و به كار زراعت مشغول است. «حلیمه»، ...