درروزگاران قدیم دو برادر به نام های «سلامان» و «اَبسال» بودند كه برادر بزرگتر سلامان، پادشاهی بود نیكو نام و به برادر كوچكتر خود مهر می ورزید؛ ابسال نیز جوانی صاحب جمال و كمال بود كه برادر بزرگترش را ارج می نهاد....
غافل از آنكه «سلما» همسر «سلامان»، به سودای دل، قصد فریب ابسال را می كند. ابسال یوسف وار میكوشد تا از فریب سلما بگریزد. سلما دست از نیرنگ و دسیسه برنمی دارد و نزد شوی خویش می رود و از او می خواهد ...