«هلن» عمه ای به نام «رزماری» داشت كه در خانه ی پدرش «جك» زندگی می كرد. آنها تصور می كردند چند شبح در آن خانه وجود دارد، لذا هلن از دوستش «نانسی» خواست تا به كمك آنها بیاید...
... از طرف دیگر «گامبر» به نانسی اطلاع داد موكل من «ویلی وارتون» درباره فروش املاك خود به راه آهن، ادعا دارد كه امضای او جعل شده است؛ لذا پدر نانسی كه وكیل راه آهن است، در معرض خطر است. نانسی به ...