در زندگی تان چندبار پیش آمده كه فرصت های بزرگ را از دست داده باشید؟! فرصت گفتن و بیان این جمله ی ساده، اما ترسناك، به كسی كه دوستش دارید: «عزیزم! من دوستت دارم و بدون تو نمی تونم زندگی كنم»؛ و یا حرف های بسیاری شبیه به این.
پس از جنگ جهانی دوم است و آقای «استیونز» در خانه ی اشرافی « دارلینگتن» در حومه ی انگلستان قرار است به ارباب جدیدش، آقای ضفارادی، خدمت كند. او به درخواست آقای فارادی به سفر كاری می رود تا دوشیزه «كِنتُن» ...