جوانی در جست وجوی كار چشمش به دختر حاكم میافتد و یك دل نه، صد دل عاشقش میشود. در هنگام خواستگاری، دختر حاكم تنها به این شرط قبول میكند با وی ازدواج كند كه مرد جوان، «پهلوان پوریای ولی» را در ورزش كُشتی شكست دهد.
مرد جوانی كه به همراه مادرش به امید یافتن كار، راهی شهر خوی شده بود، در اولین حجرهای كه به دنبال كار رفته بود، چشمش به دختر حاكم افتاد و یك دل نه، صد دل عاشقش شد. مادرش تصمیم گرفت به سراغ حاكم برود ...