داستان خاطرات فردی به نام ادموند را بیان می كند. در بخش اول ادموند كودك است؛ در بخش دوم ازدواج كرده و دختری به نام آلنوش دارد و در بخش پایانی همسر خود را از دست داده و تنها زندگی می كند. زمان روایت هر سه فصل، یك روز پیش از عید پاك است.
زمینه اصلی داستان جدال بین سنت، غرور و تعصب با عواطف انسانی و تعلقات ذهنی انسانهاست. آنجا كه باید بین «عشق، احساس و خانواده» و «جامعه» یكی را انتخاب كرد. زویا پیرزاد در این داستان با نثری بسیار ساده ...