جرج استارنو، سروان نیروی دریایی آمریكا، یك شب كه از خیابان كامبرلند عبور می كرد، بِتی رُز وِل، یعنی خواهر نامزدش را كنار جسد یك مرد دید؛ درحالی كه كُلتی نقرهای رنگ در دست داشت. اما بتی با دیدن او فرار كرد...
... نام مرد مقتول جك ساینستاب بود و اتفاقاً بتی قرار بود با او ازدواج كند. مردم وقتی بتی را در حین فرار دیدند، به او مشكوك شدند و او را تعقیب كردند. بتی برای از بین بردن هرگونه شكی، كُلت نقره ای ...