«سیاوش» پسر صاحبخانه قهوهخانهای در پاساژی قدیمی است. او با دیدن خواب پدرش كه تعزیهخوان سیار بود، عزم میكند با همكاری دوستان قدیمی پدرش دوباره تعزیهای به راه بیاندازند.
مردان سالخوردهای در روز ششم محرم، در قهوهخانهای در یك پاساژ قدیمی، گردهم آمدند تا به یاد گذشته دورانی را مرور كنند كه در آن به عنوان تعزیهخوانان معروف محله به عزاداری مردم رونق میبخشیدند. اصرار ...