«سروان نادری» شجاعانه در حال مبارزه با قاچاقچیان بندر است. در همین زمان برادرزنش «فرزاد» كه تازه بیكار شده، از او درخواست كمك میكند؛ اما سروان نادری به سبب موقعیت خاص شغلیاش نمیتواند برای او كاری انجام دهد.
«سروان نادری»، رئیس پاسگاه منطقهای در بندر، با حمله عدهای ناشناس مواجه میشود و جان سالم به در میبرد. سروان نادری به «حسن مرادی» از قاچاقچیان منطقه مشكوك است. «فرزاد»، برادرزن سروان نادری كه به ...