«صنوبر» دختر 12 سالهای است كه پدرش را در حادثه ریزش معدن و مادرش را براثر بیماری از دست داده است و حالا در كنار معدن، قهوهخانه كوچكی را اداره میكند. روزی صنوبر در راه خانه تا قهوهخانه، با یك سگ دستآموز گرگنما آشنا میشود.
«صنوبر» در خانه عمویش «رجب» زندگی میكند؛ اما عمو و زن عمویش رفتار خوبی با او ندارند و این امر موجب ناراحتی كارگران قدیمی معدن شده است. صنوبر به خاطر رفتار بد زن عمویش تصمیم میگیرد تا شبها را هم ...