در داستان گواهی دست میشنویم كه : در زمان های قدیم مرد كشاورزی با خانوادهاش زندگی می كرد. آنها چند فرزند داشتند، ولی پولدار نبودند.
... روزی همسر مرد به او پیشنهاد كرد تا مرغی بخرند و از راه فروش تخممرغ زندگانی بگذرانند. آنها دو مرغ خریدند و زندگیشان كمی روبهراه شد. مدتی گذشت و مرغها ناپدید شدند. آنها همهجا را به دنبال مرغ ...