در داستان گواهی مرغان می شنویم كه : در روزگاران قدیم، در كشور یونان، حكیمی زندگی می كرد كه همه او را دوست داشتند.
... روزی حكیم قصد سفر كرد و بعد از مدتی راه رفتن تصمیم گرفت زیر سایه ی درختی استراحت كند. در همین لحظه راهزنان به او حمله كردند و داراییاش را گرفتند. آنها میخواستند او را بكشند. او سر به آسمان ...