«فرشاد» و برادرش «فرشید» در آستانه سال نو برای یافتن پدرشان به دنبال سرنخهایی میروند كه «عنایت» در اختیار آنها قرار میدهد. در مسیر، عنایت خاطرات خود را بازگو میكند و دانش خود را در رابطه با مناطق گردشگری به رخ فرشید و فرشاد میكشد.
«اسدالله صولتی» سالها پیش به تصور این كه قرار است خودش پیش از همسرش بمیرد، خانه بزرگش را به نام همسر و دو پسرش كرده است؛ اما با مرگ همسرش او در وضعیت سختی گرفتار شده است، چرا كه پسر بزرگش «فرشید» ...