«مهربان نیكدل» بعد از مرگ پدرش درس را رها میكند. او رفته رفته به یكی از آرایشگرهای خوب تهران تبدیل و كار و بارش سكه میشود. حالا همه دوستانی كه رهایش كرده بودند، یكی یكی دور و برش را پر میكنند.
در همان آغاز كار یكی از معلمهای دبستان كه خیلی او را میآزرد، به محل كارش میآید و از او میخواهد كه برای گرفتن وام، ضامنش بشود. مهربان نیكدل با این كه از دست او ناراحت بود، اما مردانگی میكند و ...