منوچهر مجلسی، صاحب یك آجیلفروشی بزرگ در تهران كابوسی می بیند كه زندگی اش را دگرگون می كند. در این خواب آشفته، منوچهر با زنی آشنا میشود كه خودش را «فرشتهی عیدهای گذشته» معرفی میكند و از منوچهر میخواهد برای دیدن گذشتهاش با او همراه شود.
او كه بسیار خسیس و تندمزاج است، حتی حاضر نیست در آخرین روز سال با كارگرانش مهربان باشد. منوچهر با تلخی و تندی از همه میخواهد كه فردا (روز اول سال نو) سرِ كار حاضر باشند و با درخواست مرخصی كارگرانش، ...