روزبه پسر موبدی بزرگ به نام بدخشان به دلیل نعصبات دینی پدرش و برای جلوگیری از آلوده شدن به گناه اجازه خروج از خانه را ندارد.
یك شب پس از بارانی شدید و سیل آسا دیوار خانه بدخشان فرو میریزد و روزبه با اجازه مادرش همراه خدمتگذارشان بارمان برای سركشی به زمین های كشاورزی از خانه بیرون میرود. از دور صدای ناقوس روزبه را به سوی ...