داستان از به هم خوردن نامزدی سمانه و كامران شروع می شود كه به علت درگیری سیمین (مادر كامران) و ماهگل (دایه سمانه كه از شنوایی اندكی برخوردار است) این اتفاق رقم می خورد...
سیمین با قهر خانهی حاج منصور (پدر سمانه) را ترك میكند و حاج منصور، به خاطر اوضاعی كه پیش آمده، ناراحت می شود و از سمانه می خواهد كه ماهگل را به دكتر ببرد تا مداوا شود. ازطرفی حاج منصور، به دیدن ...