پیرمردی تنها و نابینا به نام «یعقوب» تنها ازطریق نامه از حال فرزندش «یوسف» در جبهه باخبر میشود. اما یوسف در جبهه شهید میشود و پستچی در فكر چارهای است تا به طریقی خاص، این خبر را به پیرمرد برساند.
نامه رسانی كه از جبهه برگشته بود، دلش نمیخواست دوباره به جبهه برگردد و زن و بچه اش را رها كند. او كه كارمند متعهدی بود، یك روز نامهای را كه از جبهه آمده بود، به نشانی روی پاكت برد و وقتی در زد ...