• 4 قطعه
  • 51 دقیقه
  • شب یلدا

    مش صابر روی پله‌های خونه قدیمیش نشسته بود. سوز و سرمایی میومد و برای لحظه‌ای آروم می‌شد. مش صابر كیسه توتونی از جیبش درآورد تا چپق بكشه. رقیه خاتون از راه رسید و گفت: چه كار می كنی؟

    اطلاعات تکمیلی

    • نوع متن: متن اصلی
    • ترجمه / اقتباس شنیداری: محمد میركیانی
    • قالب كتاب گویا: روایی
    • تهیه كننده برنامه/نمایش رادیویی: شهلا نیساری
    • سردبیر رادیویی: محمد میركیانی
    • تهیه كننده كتاب گویا: منصوره وهابی
    • دبیر سرویس: سارا عشقی نیا
    • رده سنی: عمومی
    • راوی: محمدرضا سرشار
    • كلید واژه: شب چله,شب یلدا,قصه گویی,كرسی
    • نام سریالی(نام طرح مشترك): قصه ی ظهر جمعه
    • منبع: رادیو ایران
    • نوع مرجع (نمایشنامه-نمایش رادیویی - برنامه-كتاب-فیلم): برنامه
    • آسیب ها: یاس و ناامیدی
    • ملیت: فارسی
    • داستان: داستان كوتاه
    • پیشنهاد ما: امیدواریم كه بلندترین شب سال برای همه همراه با اتفاقات خوب باشه. شب یلدا رو بشنوید.
    • موضوع فرعی منظومه محتوایی: 244-فرهنگی/تعلیم و تربیت/کتاب و کتاب خوانی
    • سال تولید: 1369

    ... امروز یه عالمه كار داریم و تو مشغول چپق كشیدنی؟ مش صابر جواب داد: فكر كردی من بیكار نشسته‌ام؟ امشب باید برای بچه ها یه قصه ی جدید بگم. آخه امشب طولانی‌ترین شب ساله و بچه‌ها حتما پای كرسی جمع ...

    اطلاعات بیشتر

    |