• 4 قطعه
  • 62 دقیقه
  • كفش‌های عجیب

    در بغداد مردی به نام خالد زندگی می كرد. او وضع خوبی داشت و محتاجِ كسی نبود، اما سر و وضعش خوب نبود و هركه او را می‌دید، فكر می‌كرد فقیر است. او از خدا تشكر نمی‌كرد و خسیس بود.

    اطلاعات تکمیلی

    • نوع متن: اقتباسی
    • ترجمه / اقتباس شنیداری: *
    • قالب كتاب گویا: روایی
    • تهیه كننده برنامه/نمایش رادیویی: لیلا جهانگیری
    • سردبیر رادیویی: محمدرضا سرشار
    • تهیه كننده كتاب گویا: منصوره وهابی
    • دبیر سرویس: سارا عشقی نیا
    • رده سنی: عمومی
    • راوی: محمدرضا سرشار
    • كلید واژه: خسیس,داستان های عامیانه عربی,قاضی,كفش كهنه,كفش های مبارك بهرام بیضایی
    • نام سریالی(نام طرح مشترك): قصه ی ظهر جمعه
    • منبع: رادیو ایران
    • عنوان كتاب مرجع: حذاء الطنبوری
    • نوع مرجع (نمایشنامه-نمایش رادیویی - برنامه-كتاب-فیلم): كتاب
    • آسیب ها: یاس و ناامیدی
    • ملیت: ادبیات اسلامی(عربی)
    • داستان: داستان كوتاه
    • پیشنهاد ما: داستان كفش‌های ابوالقاسم تنبوری یكی از قصه‌های كهن عامیانه در زبان عربی است كه داستان آن در كشور ما به كفش های میرزا نوروز مشهور است. این داستان امروزه به عنوان ضرب المثل نیز معروف است. از شما دعوت می كنم شنونده ی این داستان باشید.
    • عنوان فیلم مرتبط: كفش های میرزا نوروز
    • موضوع فرعی منظومه محتوایی: 244-فرهنگی/تعلیم و تربیت/کتاب و کتاب خوانی
    • سال تولید: 1362

    خالد در ماه، حتی یك دینار هم خرج خودش نمی‌كرد و لباس‌ها و كفش نامناسبی می‌پوشید. كفش‌های وصله‌دار او بچه‌ها را به خنده می‌انداخت. خیلی عجیب بود كه این كفش‌ها چطور این همه مدت، دوام آورده‌اند. كفاش‌ها ...

    اطلاعات بیشتر

    |