«الی» دختری باهوش است كه از اختلالی بزرگ رنج میبرد. این اختلال، او را در مدرسه بیاعتماد بهنفس و منزوی كرده است. تا اینكه ورود آدمی تازه در زندگیاش، همه چیز را تغییر میدهد. او برای اولین بار میفهمد كه خاص بودن همیشه هم بد نیست....
الی یك راز دارد: قادر به خواندن نیست. به نظر او حروف، شبیه سوسكهای سیاهیاند كه روی دیوار رژه میروند. او میگوید: «اگر وقت داشتم، میتوانستم بعضی از كلمات را بخوانم، اما وقتی دستپاچه هستم، مغزم ...