راوی علاقهمند به كوهنوردی است. روزی در كوه با مردی نقاش آشنا میشود. آنها با هم دوست میشوند و از آن پس بیشتر روزها و حتی شبها باهم به كوه میروند و اتراق میكنند. این دوستی صمیمانه پای «حاج صادق شمس» را به این جمع باز میكند.
«حاج صادق شمس» مردی فرهیخته و پدر شهید است. آرام آرام علاقه راوی به او بیشتر میشود. در این دوستی آنچه ذهن راوی را به خود مشغول میكرد، روش و منش شهدایی بود كه بی هیچ چشمداشت مادی و معنوی جان عزیزشان ...