در زمانهای دور حاكم كشوری به نام اقتصاد درپی گنجی بود كه دستیافتن به آن تقریباً غیرممكن بود. او به دنبال كسی میگشت تا بتواند آن گنج را برایش بیاورد.
پرنس شرمان و دوستش، مالیس، این پیام را شنیدند و به قصر حاكم رفتند؛ اما قبل از آنها دو نفر به نامهای دوك پرتقالی و دوك لیمویی زودتر درخواست خود را مطرح كرده بودند. حاكم گفت كه این كار بسیار خطرناك ...