رستم دستان بالیده و افراسیاب دوباره به خاك ایران تعرض كرده است. رستم اسبی درخور بهنام «رخش» مییابد و برای نخستینبار به میدان نبرد پای میگذارد و با افراسیاب رویارو میشود. افراسیاب میگریزد و پدرش، پشنگ، با شاه ایران پیمان آشتی میبندد.
گرشاسپ گرفتن رستم رخش را لشكركشیدن زال بهسوی افراسیاب آوردن رستم كیقباد را از كوه البرز كیقباد جنگ رستم با افراسیاب آمدن افراسیاب نزدیك پدر خود آشتی خواستن پشنگ از كیقباد آمدن كیقباد ...