مالك پدر بشیر در بستر بیماری افتاده است. او روزی خوابی پریشان می بیند و آشفته و ترسان خواب را برای عروسش عطیه تعریف می كند. او می گوید كه در خواب عروج خورشید را دیده و یقین دارد كه اتفاقی ناگوار رخ خواهد داد...
مالك پدر بشیر است كه در بستر بیماری افتاده است. او روزی خوابی پریشان می بیند و آشفته و ترسان خواب را برای عروسش عطیه تعریف می كند. او می گوید كه در خواب عروج خورشید را دیده و یقین دارد كه اتفاقی ...