«عزیز» زن تنهایی است كه زندگی آرامی دارد. او، براثر مشكلات مالی پسر بزرگش و بهاصرار فرزندان دیگرش، بهناچار اقدام به فروش منزل موروثی همسرش میكند.
عزیز، بعد از فروش خانه، به خانهی دخترش میرود. در آنجا متوجه میشود كه آنها با ازدواج دخترشان مخالفاند. مونا كه دختری گوشهگیر و بدخلق است، وقتی میفهمد كه عزیز از حرفهایی كه با نوید (نامزدش) ...