قیس به وسوسه ی مردی ناشناس كه ابلیس است پدر خود را می كشد و به جای آن بر تخت پادشاهی سرزمین یمن می نشیند و دوست خود را به عنوان وزیر بر می گزیند.
قیس كه از جانب ایرانیان ضحاك نامیده می شود. در آغاز به جهت فریب های عامه ی مردم دادگری ظاهری را پیشه ی خود می سازد تا جایی كه او را پادشاه دادگستر می نامند. و در آرزوی آن است كه روزی بر جای جمشید ...