ابوحامد با نوهاش، طالب، در روستایی در فلسطین زندگی میكرد. او چوپان بود و اگر فرصتی پیش میآمد، به مبارزان فلسطینی كمك می كرد. گاهی عود مینواخت و طالب میشنید و به یاد پدرش گریه میكرد.
یكسال پیش صهیونیستها پدر طالب را گرفته و با خود برده بودند. طالب خوب به خاطر داشت كه پدرش تا آخرین لحظات از قدس حمایت میكرد و آنجا را خانهی فلسطینیها میدانست. یك روز طالب و پدربزرگ، غریبهای ...