ادیپ، پس از آگاهی از واقیت زندگی خود، چشمان خود را كور میكند و به كوه كیتاریون میرود....
«ادیپ» شهریارِ تب، پس از آشكار شدن رازِ تقدیری وصلتِ شومش با «ژوكاست»، چشمان خود را كور میكند و آوارهی «كولونوس» و كوهستان «كیتاریون» میشود. كسی به دیدار او آمده است؛ كسی كه او بسیار گلهمند ...