زن جوانی به نام «كارلا» كه ظاهراً مشكل خاصی در زندگی با همسرش «كلارك» ندارد، اما در جایی از داستان احساس میكند كلارك او را درك نمیكند...
آن ها به آموزش سواركاری مشغولند و اما حالا شاگرد زیادی ندارند و بیشتر درآمدشان از تیمارداری اسب ها می گذرد، از این رو اوضاع مالی آن ها بهم ریخته است. كلارك آدم خوش برخوردی نیست و خیلی زود از كوره ...