روایتی شنیدنی از مجموعهی «ماجراهای مانولیتو».
در این كتاب «مانولیتو» رازهایی را كه تابهحال جرئت نكرده برای كسی بگوید فاش میكند؛ اینكه چه آرزوهایی داشته و برآورده نشدهاست. سرانجام پدربزرگ مانولیتو به او دلداری میدهد و میگوید: «نگران نباش ...