منوچهر از دو همسرش، فرحناز و جیران، دو پسر همنام به اسم سهراب دارد. آنها از وجود یكدیگر آگاه نیستند و دور از هم زندگی می كنند؛ تا این كه با شروع جنگ، وقتی سهراب (پسر فرحناز) در حال فرار از مرز است، با برادرش روبهرو میشود.
فرحناز كه سالها پیش از منوچهر جدا شده و به انگلیس رفته است، میكوشد سهراب را كه جوانی ترسوست، برای فرار از خدمت سربازی به تركیه بفرستد. از این رو سهراب به باختران رفته است تا به صورت قاچاق از مرزهای ...