«تاجبخش» و همسرش، شهربانو، بعد از اینكه خانهشان فروریخت، مجبور میشوند به عمارت پدربزرگشان، قزلقلیخان، بروند.
«قزلقلیخان» كه بعد از گذشت 60 سال هنوز هم از پسرش (یعنی پدرِ تاجبخش) كدورت دارد، با دیدن نوهاش غافلگیر میشود و دوست ندارد كه آنها را در عمارت ببیند. او وجودِ پسرش، اسدالله، را منكر میشود، ...