«جكی» و «لوك» با داشتن دو فرزند از هم جدا میشوند. پای «ایزابل» به زندگی لوك باز میشود. اما آنا، دختر نوجوان لوك، نمیتواند با این مسئله كنار بیاید.
«ایزابل» همهی تلاشش را میكند تا فرزندان لوك او را در خانواده بپذیرند. او از هیچ تلاشی فروگذار نمیكند؛ اما آنا، دختر نوجوان لوك، نمیتواند زن دیگری را بهجای مادرش، در كنار پدر، بپذیرد. جكی متوجه ...