زمان جنگ، رزمنده ها در دل سنگر منتظر هستند. در حمله ای كه انجام داده اند ابراهیم جا مانده است و نادر از این موضوع عذاب وجدان گرفته و مدام با همه درگیر می شود.
نادر كه رفیق صمیمی ابراهیم است و از بچه گی با هم بزرگ شدن در عملیاتی كه برای شناسایی رفتند ابراهیم زخمی می شود و نمی توانند او را به عقب بر گردونند نادر كه به مادر ابراهیم قول داده است كه مراقب ...