پسری، پس از مدتها، به درخواست عمهی پیرش، به همراه همسرش، از آلمان به ایران برمیگردد تا قبل از مرگ عمهاش او را ببیند.
عمهی حمید بسیار ثروتمند است. حمید و همسرش سرانجام به قصر عمه میرسند و تصمیم میگیرند برای مدتی آنجا بمانند. شبهنگام صداهای عجیبی میشنوند و سراسیمه به اتاق عمه میروند، اما میبینند كه عمه فوت ...