این كتاب گویا، قصّهی زنی را روایت میكند كه بهتازگی ازدواج كرده است. مردم روستا بسیار خرافاتی هستند و نوعروس را بدیُمن و بدقدم میخوانند و این عقیده كمكم بر رفتار و تفكّر همسر «تازهعروس» اثر میگذارد.
«ماریا» كه دختری 22ساله و ساده است، با پسری به نام «جوآنی» ازدواج میكند. جوآنی او را به مزرعهی پدریاش میبرد. در راه مدام از دیدنیهای دهكدهشان و نیز از خانوادهاش میگوید. اما وقتی ماریا با ...