«پهلوان فیروز» بازوبند را به بازوی پهلوان سرابی میبندد. پدرخانمش از او میخواهد تا امسال در ماه محرم علمدار باشد. بهعلّت ممنوعیت برگزاری مراسم محرّم، همه نگران جان پهلوان سرابیاند.
اوس محمودِ نجّار آخرین سفارشها را برای برپا كردن تكیه در راستهی آهنگرها به شاگردش (صادق) میكند. ناگهان سروكلهی پیرزنی پیدا میشود. پیرزن برای تهیهی نردبان به آنجا رفته تا بتواند اسبابهایش ...