این داستان، روایت دختر اربابی است به نام «ماریانا سیركا» كه وارث ثروت عموی خود شده است و پس از ملاقات با خدمتكار قدیمی خود «سیمونه سوله» دلباختهی او میشود.
«ماریانا» كه پس از مرگ عمویش ثروتمند شده بود، در روستای «سررا» با جوانی به نام «سیمونه» آشنا شد. سیمونه در گذشته خدمتكار ماریانا بود، ولی بعدها راهزنی مشهور شد. آن دو به هم علاقهمند شدند و ماریانا ...