«پویا» جوانی است كه از ششسالگی به همراه عزیز خانم، مادر بزرگِ مادریاش، زندگی میكند. مادر پویا كه زنی با افكار خاص است، بهطور موقت با حاج فرج، بزرگترین بازرگان و تاجر بازار، ازدواج میكند؛ اما این ازدواج خیلی زود به شكست میانجامد.
مادر پویا كه تحمل زندگی با حاج فرج را ندارد، پویا را رها میكند و به خارج از كشور میرود. بیست سال بعد، زمانی كه پویا آرامآرام وارد دنیای جوانی و شوروحال این دوران میشود، مادربزرگش (عزیز) دارفانی ...