این كتاب گویا مجموعه داستانهایی است دربارهی زندگی شهید «عبدالرسول قربانی». وی رئیس پلیس آگاهی و از شهدای ناجا بود كه در جریان یك گروگانگیری به شهادت رسید.
بخشی از كتاب: ناگهان هر دو دستش را برد بالا و محكم كوبید روی میز: - ای خدا، رسول قربانی مسئول امنیّت شهر باشه، بعد این نامردها دختر مردم رو گروگان بگیرن!؟ سرهنگ از اینكه نتوانسته بود كاری انجام ...