داستان از هواپیمایی آغاز میشود كه از كانادا به سمت تهران در حركت است. «پروانه سعادتمند» فرزند «فریدون سعادتمند» پس از مدّتها دوری از وطن، عازم ایران است.
پروانه باید بستهای را به یكی از دوستان فریدون در كرج برساند. ازطرفی هیجانی ناشناخته بر وجود پروانه چنگ انداخته است؛ هیجانی كه هرچه به كشور نزدیك میشود، بر شدّت آن افزوده میشود. این هیجان ناشناخته ...