در این رمان، نویسنده به شكل واقعگرایانه یكی از افراد جوان همعصر خود را به تصویر میكشد كه پس از شكست قیام دیكابریستها دچار سرگشتگی و ناامیدی شده و این ناامیدی او را بهسوی تكبر و خودخواهی بیحدوحصری سوق میدهد.
راوی داستان، «میخائیل لرمانتوف»(خود نویسنده)، از تفلیس، پایخت گرجستان، بهسوی «استاو روپول» در حركت است. او در این مسیر كوهستانی با همسفری روبهرو میشود كه حدوداً 50ساله است و پالتویی نظامی بر ...